Thursday, June 14, 2007

Internet Add

You're reading an article from the encyclopedia online about Holocaust , specially in Auschwitz. It's telling you how people were slaved, tortured and killed there. Pictures of empty rooms with group beds and concrete walls. Here is where they kept them before sending them to gas rooms. Here is the place they shivered all night, but not only because of cold weather; They were thinking of an unknown future waiting for them, asking themselves if this is their last night!
You're drowned in your thoughts. The article goes on: 1000000 people were killed in this camp! Extermination! Nazis would send whoever seemed to be sick or weak or unhealthy to the gas rooms. Such a shame! Here is where the article is interrupted, an Internet add is glowing in the middle of the article. Shining strawberries in a cup and a simple question: "How healthy are you?" and how nice! it offers you a multiple choice question. OK , How much fat does a cup of sliced strawberries contain?
  • 5%
  • 0.5%
  • 0.05%
You can checkout your answer to see if you're right. You click on it! and yes, you were right. 0.5%. you can feel the smile on your face. Now the site has some more questions about fruit and health matters. It's giving you very important tips to keep yourself healthy. You continue the survey and all you can remember from the previous article is that it's not a good idea to look unhealthy.

Monday, June 11, 2007

مرده ها

مرده ها توی خواب همیشه با مرده های توی بیداری فرق دارن. این مسأله جزء چیزاییه که همیشه برام جالب بوده و بهش فکر کردم. یادمه که یه بار به این نتیجه رسیدم که آدم های زنده دارای یه جور عنصر غیر مادی هستن که با خودشون به عالم خواب منتقل می کنن ( میتونیم به طور مثال بهش اسم روح رو بدیم ) ولی مرده ها یا بهتر بگم اجساد کاملا مادیند و به همین خاطر توی دنیای غیر مادی خواب و رویا متفاوت از دنیای مادی ظاهر می شن. دیروز که از سر کار برمی گشتم ، نزدیک خونمون یه مردی توی خیابون مرده بود. نمی دونم سکته کرده بود یا همچین چیزی. نگاهش که کردم خیلی شبیه به مرده های توی خوابم بود؛ کاملا خیالی به نظر می رسید!

Friday, June 8, 2007

ترس و لرز 3

در پاسخ به مسأله ی دوم ( آیا ما در قبال خداوند وظیفه یی مطلق داریم؟)، کیرکگار مجددا به فراگیری اخلاقیات اشاره می نماید و طی مراتبی آن را با مشیت الهی و وظیفه ی بشر نسبت به خداوند مربوط می سازد. هر وظیفه ی اخلاقی ، وظیفه در برابر خداوند است چرا که خداوند غایت اخلاقیات است. به طور مثال اگر شخص موظف است که با همسایه ی خود مهربان باشد، این وظیفه به عنوان وظیفه یی اخلاقی، وظیفه یی در برابر کل فراگیر و در نتیجه وظیفه یی در برابر خداوند است. کیرکگار اشاره می کند که بشر از طریق این وظایف به طور مستقیم در ارتباط با خداوند نیست بلکه تنها به صورت غیر مستقیم و با دنبال کردن سلسله مراتبی با خداوند در ارتباط است. هگل در این زمینه باور دارد که رفتارهای اجتماعی و در حقیقت برون گرایانه ی بشر بر درونیات او اولویت دارند چرا که اخلاقیات مربوط به رفتارهای اجتماعی بشر است؛ اما کیرکگار این سؤال را مطرح می سازد که اگر هگل بر چنین عقیده یی استوار است ، پس چگونه عمل ابراهیم را با سخن گفتن از ایمان توجیه می کند. ایمان در شرایطی متناقض با اخلاقیات، به درونیات بهای بیشتری می دهد و فرد را بی واسطه با کل مطلق یا خداوند متصل می سازد. در چنین شرایطی اخلاقیات دیگر مطلق نیست و به درجه ی نسبیت نزول می یابد و اینک وظیفه ی مطلق فرد تنها در برابر خداوند است. این وظیفه در قبال خداوند قابل تحلیل نیست و سلحشور وادی ایمان نمی تواند عمل خود را توجیه نماید.
زیستن به عنوان یک فرد جدا از کل مطلق یا اخلاقیات، از نظر برخی ساده جلوه می نماید و به همین دلیل اخلاقیات بیشتر به عنوان هدفی ستودنی نمایان شده است. اما کیرکگار عقیده دارد که زیستن به صورت فردی -جدا از کل- سخت ترین و در عین حال والا ترین نوع زیستن است. سلحشور وادی ایمان می بایست اخلاقیات را بداند و گرامی بدارد ولی همزمان باید زیستن فراتر از اخلاقیات را تجربه نماید، زیستنی که همراه با تنهایی و عدم درک اطرافیان است. دیگران به ابراهیم به چشم یک قهرمان نمی نگرند بلکه او را دیوانه می پندارند؛ ولی با این حال این سلحشور وادی ایمان است که در پایان خداوند را به طور مستقیم مورد خطاب قرارمی دهد حال آن که قهرمان تراژیک همواره از خداوند به عنوان حضوری غایب یاد می نماید.
آنچه قهرمان تراژیک با آن روبروست بسیار آسان تر از مصایب سلحشور وادی ایمان است. چرا که قهرمان تراژیک می تواند عمل خود را به انجام برساند و سپس با این فکر که به اخلاقیات عمل کرده است ، بیاساید. ولی سلحشور وادی ایمان همواره در حال آزمایش شدن است. وسوسه ی عمل کردن به اخلاقیات لحظه یی او را رها نمی سازد. او با علم به این که همواره تنها خواهد ماند پای در میدان عمل می گذارد.
کیرکگار در پایان مسأله ی 2 به این نتیجه می رسد که : یا وظیفه ی مطلق در برابر خداوند ، چنان که توضیح داده شد، وجود دارد یا ابراهیم گمگشته یی سرگردان بیش نیست.
ادامه دارد ...