صدای ناخن روی شیشه
یکی از استادهای فلسفه ی دانشگاه تورنتو سال ها پیش ادعا می کنه که خوندن کتاب های فلسفی که از لحاظ ادبی ضعیف نوشته شدن مثل گوش دادن به صدای ناخن روی شیشه می مونه. دلت می خواد صدا قطع بشه و چون قادر نیستی بر منبع صدا دخل و تصرفی داشته باشی ناچار باید شیشه رو بشکنی!
تعریف این استاد از کتاب خوب ادبی برای من معلوم نیست ولی یکی از مثال های این استاد از کتاب بد از لحاظ ادبی، کتاب بیماری تا سرحد مرگ اثر کیرکگاره. البته این نظر کاملا شخصیه و توضیح مفصلی در مورد این تحلیل داده نشده ولی من جاهای دیگه هم دیدم که ساختار کتاب رو از هم گسیخته و تکه تکه توصیف کردن که البته به نظر برخی کیرکگار کاملا تعمدی و برای به سخره گرفتن کتاب هایی از این قبیل این کار رو کرده.
1 comment:
تعبير جالبيه: صداي ناخن روي شيشه
Post a Comment