Thursday, November 27, 2008

برادران کارامازوف

چند هفته ای هست که این کتاب رو تموم کردم و بعد از اون دو تا کتاب دیگه هم خوندم ولی همچنان این کتاب ذهنمو به خودش مشغول کرده. به نظر من کتاب واقعا جزء بهترین های داستایوسکی و شاید ادبیات کلاسیک روسیه است. جا داره که بگم دیوید مک داف هم ترجمه ی بی نقصی از کار ارايه کرده. داستایوسکی در این اثر بیشتر از هر اثر دیگه اش از کتاب ها و فرهنگ های مختلف نقل قول کرده و مک داف در نهایت دقت و ظرافت همه ی این موارد رو با ریشه یابی دقیق و توضیحات موشکافانه به کتاب ضمیمه کرده که نه تنها به فهمیدن کتاب کمک زیادی می کنه که حتی به نوبه ی خودش و جدای از متن کتاب خوندنشون خالی از لطف نبود.
وقتی چند وقت پیش در مورد مکتب اگزیستانسیالیسم و پیشروهای این مکتب خوندم، داستایوسکی به عنوان یکی از اونها معرفی شده بود و دو فصل از کتاب برادران کارامازوف به عنوان نمونه ای از تفکرات داستایوسکی در این رابطه آورده شده بود. یکی از اونها فصلیه به نام "مفتش بزرگ" که به نظر من جزء بهترین فصل های کتابه. یکی از شاخصه های این کتاب اینه که داستایوسکی بدون این که از حیطه ی رمان خارج بشه و لحن موعظه وارانه به خودش بگیره بارها و بارها مسایل فلسفی و روانشناختی رو بررسی و تحلیل می کنه . یکی از عناصری که به این امر کمک زیادی کرده حضورهمیشه ملموس راوی داستانه. شخصیتی که به تدریج و در طی داستان به عنصری قابل توجه تبدیل میشه؛ معمولا در اکثر کتاب هایی که من خوندم، راوی داستان اگر یکی از شخصیت های اصلی داستان نباشه، معمولا فقط در حد یک صدای گویا باقی می مونه ولی راوی داستان داستایوسکی با وجود این که تنها یک ناظر بر داستان جاریه، به تدریج و با جهت گیری هایی که در مورد شخصیت های داستان ارائه میده، دارای هویتی مستقل و قابل تحلیل میشه که به نوعی و در برخی مواقع داستایوسکی با ظرافت وصف ناپذیری حتی نظر خواننده رو به سمتش جلب میکنه.
دلم می خواد خیلی بیشتر راجع به این کتاب بنویسم. فصل به فصل این کتاب پر از مطالب قابل بررسی و تعمقه ولی فکر کنم گفتن یا نوشتن راجع به این ظرافت ها و مطالب ، حق مطلب رو ادا نمی کنه. بهتر اونه که اگر تا حالا فرصت خوندن این کتاب رو پیدا نکردین، در اسرع وقت بخونیدش. مطمئنم ازش لذت خواهید برد.

4 comments:

Mehdi said...

فکر کنم هر کی ببینه که از 9 ماه جون تا 27 نوامبر داشتی این کتاب رو می خوندی خود به خود پشیمون بشه.

جدا از شوخی خوشحالم که برگشتی.

Anonymous said...

مطلب خيلي خوبي شده. اين كتاب واقعا فوق العاده ست. يكي از بهترين كتاباييه كه خوندم. فصلي كه مي گي (مفتش بزرگ يا اعظم) يكي از درخشانترين قسمت هاشه. كاملا مسحور كننده ست. صحنه ها، روايت و ديالوگ ها خواننده رو به يه دنياي ديگه مي بره. و همونطور كه خودت اشاره كردي تو اينجا با فلسفه هم روبرو هستي. چالش هايي كه داستايفسكي روبروي خواننده مي ذاره بي نظيره. قدرت در روانشناختي كاراكترها و ساختن صحنه هاي بحراني كه احساس مي كني يك لحظه ي ديگه همه چيز فرو مي ريزه و گاهي فكر مي كني در دنياي واقعي، خارج از حد تحمله ويژگي هاي اين نويسنده ي بزرگه.
تحليلي كه راجع به راوي نوشتي خيلي جالبه. من بهش دقت نكرده بودم. و همينطور اشاره به اگزيستانسياليسم.

اگه ولم كني منم همينطور مي نويسم و فكر كنم واقعا حق مطلب رو نمي تونم ادا كنم.

Naser said...

این کتاب یکی از بهترین کتاب ها و فصل مفتش اعظم یکی از درخشانترین متون هنری-دینی یی هستش که من خوندنم.

Anonymous said...

tanz va ravanshenasiye in ketab fogholadas . dobare bayad bekhoonamesh .